من و این حس های مسخره!

ساخت وبلاگ

سرد مثه چی؟! مث من! مث قلب من! یخ کردم میفهمی؟! نه تو گرمته

چیزی نمیفهمی! 

 

من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

توانایی این ُ داری که مث همه ی اونایی که روزی تو این حال تو بودن سنگین بنویسی آ !

بچه نمیشیم که ! الان وقت بچه شدن نیس ! میخوایم بزرگ فک کنیم !

آندرستنت ! :))

من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

اون بزرگوار داره میگه صبورانه در زمان حال باش ! در رابطه با زندگی ! همون جوری که روز به روز اتفاق میفته !

اول فک میکردم گلشعره ! اما نه !

دقیق شو یه لحظه ! آره !

من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

لامصب روزا چطوری میگذره آخه ! اون شنبه قبل سرپا بود" خانوم عین " با وجود اینکه نمیخواستم سلام بدم اما گفتم بیخیال من مث اون نباشم! حالا این شنبه داری میشنوی ضریب هوشیاریش رسیده به 3 ! چه جوریه این زندگی آخه !

و بازم میرسم به حرف اینکه ضعیف تر از انسان هیچ موجود دیگه ایی رو نمیتونی پیدا کنی !

من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

دیروز بعد از کلی جریانات گریه کردم ! از ته دل ! شونه خانوم "سین" بازم امن ترین جایی بود که میتونستم اونجا با خیال راحت خودم باشم و گریه کنم ! خیلی بلند گریه کردم ! حتی خودمم دلم برا خودم سوخت ! همه چی ُ دادم دست اون بالایی ! خیر و صلاحش با اون ! قدرت صبر کردنش ُ به ما ببخشه!

از تو ای دوست نگسلم پیوند گر به تیغم برند بند از بند
پند آنان دهند خلق ای کاش که ز عشق تو می‎دهندم پند

من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

وقتی ازش خواستم منو برگردونه پیش خودش و راه برگشت رو ازم نبنده و نذاره وجدانم بی حس بشه وقتی ازش خواستم اینقد حقیرم نکنه که نشه برگردم الان که فکر میکنم دیگه مهم نبود اونی که خیلی دوسش داشتم رو ازم بگ من و این حس های مسخره!...ادامه مطلب
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

دلم به طرز عجیبی آرومه ! چون هر چقدر از دستم بر اومد ! و هر  حتی کارایی که خارج از توانم بود رو انجام دادم! من هیچ وقت در قبالش هیچ چیزی نخواستم و حتی نخواستم اون اندازه ایی که محبت میکنم محبت ببینم ! من و این حس های مسخره!...ادامه مطلب
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 12:30

هر روز اومدم اینجا نوشتم پاک کردم بازم از نو نوشتم باز همین داستان... ولی عجیب یه حسی داشتم نمیتونستم بزنم تایید بشه یا شاید یکمم زیاد تو خودم بودم دوس نداشتم خلوتمو با هیشکی شریک بشم حتی با نوشتن تو اینجا یا تو دفترم! خلاصه : 

کامبک! 

+ نوشته شده توسط آبی نوشت در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 1:33 |
من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : کامبک, نویسنده : abiekamrang بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 15:17

من قبلا احمق بودم و احمقانه رفتار میکردم، من قبلا دیوانه بودم و دیوانه بازی در میاوردم، من خودم مقصر بودم، خودم زیاد بها دادم، خودم ، زیاد تخفیف دادم به اطرافیانم، زمان خیلی کمک بزرگی بم کرد همه ی اینارو فهمیدم، وقتی تو اوج حماقت تو باتلاقش گیر کنی با دست و پا زدن بیشتر توش فرو میری، خیلی باهوش باید خودتو بکشی بیرون!

تغییر همیشه سخته اما فوق العاده جذاب! 

+ نوشته شده توسط آبی نوشت در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 1:42 |
من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : تغییرات, نویسنده : abiekamrang بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 15:17

همیشه به این فک میکنم باید چطوری باشم زندگی کنم که فردا وقتی دخترم به دنیا اومد ، یه الگوی قوی براش باشم، و اگه خدا بهم یه پسر هدیه داد ، یادش بدم تو وجود یه زن چی براش مهم باشه! چطوری تکیه گاه یه زن باشه ،

همیشه بابام میگه اینو که تربیت بچه بیشترش به عهده مامان خونه س! 

+ نوشته شده توسط آبی نوشت در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 1:55 |
من و این حس های مسخره!...
ما را در سایت من و این حس های مسخره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abiekamrang بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 15:17